اگه یک نقطه ای توی زندگیت باشه که احساس می کنی باید هر طور شده به اون برسی، بدون که قراره با کلی از مشکلات که در نهایت منجر به ناامیدی های بسیار در وسط راه میشه، مواجه بشی. اما نباید نگران بود! نگران مال کسانی است که هدف ندارند، برنامه ندارند، کار و تلاش از خودشون ندارند. تو که تمامِ اینها رو داری! پس نباید در برابر هر سختی و ناامیدی سر تعظیم فرود بیاری.
برچسب: مشکلات زندگی
کاشکی بدبختی های ما هم ساده بود
تو اتوبوس نشسته بودم. یک مسافر هم که شهرستانی بود و با زن و بچش بود، اومد و کنارم نشست. ازم ایستگاه میدان شهدا رو پرسید. هنوز چند تا ایستگاه مونده بود. همین که دو ایستگاه مونده بود تا به میدون شهدا برسیم، ازم پرسید؛ نرسیدیم؟ منم بهش گفتم: “این ایستگاه نه، ایستگاه بعدی”.
آیا مشکلات واقعاً باعث پیشرفت می شوند؟
زمانی که خودم با مشکلی مواجه میشوم، تقریباً سعی میکنم خونسریِ خودم را حفظ کنم. اما خیلی از اوقات نمیتوانم و به زمین و زمان بد و بیراه میگویم. اما پس از مدتی که مشکل حل میشود و سرد میشوم، قضیه را به صورت کلیتر که مینگرم، میبینم همین مشکل خود باعث افزایش سطح معلومات و اطلاعات و در نهایت موفقیت در آن کار شده است.
چرا پیشرفت نمی کنیم؟
باز هم یک دغدغۀ دیگر و نیافتن جایی برای ابراز آن! پس دوباره به سراغ وبلاگم آمدم تا دست به صفحه کلید شده و خودم را خالی کنم. میخواستم راجع به عدم پیشرفت ایران بنویسم که چرا با وجود پشتوانۀ قوی که داریم، اما هنوز نتوانستیم پیشرفت خوبی داشته باشیم! با توجه به اتفاقات کاری که در چند روز اخیر برای من پیش آمد، داستانی را برای شما باز گو میکنم که میتواند در پاسخ به این سوال مفید باشد.
وقتی صدا و سیما یک کار خوب پخش می کند!
یک زمانی خائن را کسی میخواندند که صدمهای به یک جامعه وارد میکرد و این کار را چه دانسته و چه نادانسته انجام میداد. اما حال باید کسی را که میتواند کار مفید و سودمندی را در سطح وسیع انجام دهد، اما از این کار دریغ میکند را هم خائن خواند! چرا که فرصتی که به این شخص یا سازمان داده شده است در اختیار هر کسی نیست و نمیتوان به سادگی از کنار آن فرصت گذشت.
زحمت بدون نتیجۀ ظاهری را بدون تاثیر مپندار
داستان از این جا شروع میشود که از مرد موفقی پرسیدند: “دلیل موفقیت تو چیست؟” مرد پاسخ داد: “دو کلمه؛ تصمیمهای درست”. دوباره از او سوال کردند: “دلیل تصمیمهای درست تو چیست؟” مرد پاسخ داد: ” یک کلمه؛ شکست”. دوباره پرسیدند: “دلیل شکست تو چه بود؟” پاسخ داد: “دو کلمه؛ تصمیمهای اشتباه!”