بعد از اذان شب بود که برای کمی هواخوری هم که شده بود گوشی رو برداشتم و به پارک نزدیک محلمون رفتم تا کمی هم مطالعه کنم. الان ساعت ده و نیم شبه و روی یکی از صندلیهای دم در پارک نشستم. چیزهای جالبی دیدم و شنیدم که ارزش نوشتنو داشتند. برای همین دست به کار شدم و این پست خلق شد.
دسته: تجربه ها
از دید خودت یا از دید دیگران!
به دلیل اینکه برای مدتی است درگیر کار ضبط ویدیوهای آموزشیِ رایانه ای هستم، چیزهای خوبی از این داستان یاد گرفتم که دوست دارم آنها را با شما دوستان به اشتراک بگذارم. در کار ضبط مهمترین مؤلفه برای کیفیت محتوای تولیدی، صدا است. درست است که اولین مشخصۀ یک ویدیو، تصویر است. اما باید بدانیم که شخص بیننده تک تک لحظههای تصویر را نخواهید دید. اما تک تک ثانیههای صدا را خواهد شنید و کوچکترین ایراد را درک خواهد کرد. در صورتی که اگر همین ایراد در تصویر باشد، شاید به راحتی از کنار آن بگذرد. پس دانستیم که در یک ویدیوی آموزشی، نقش صدا بسیار پر رنگتر از تصویر است.
روز از نو
روزی را تصور کن که از خواب بلند شدی؛ آمادهای تا یک روز دیگر را بسازی. با انرژی بسیار شروع میکنی، اما دقیقاً نمیدانی باید از کجا شروع کنی. البته شاید بدانی، ولی در واقع نمیدانی! اما بالاخره از یک نقطهای شروع میکنی و همین طور که روز سپری میشود، از انرژیِ تو کاسته شده و کم کم شب فرا میرسد. احساس میکنی وقت استراحتت است. اما یا مجبوری ادامه دهی یا کارهایی که درون ذهنت یکی یکی فهرست میشوند مجبورت میکنند که ادامه دهی! ادامه خواندن روز از نو
تو دوست خوبم!
ضمیر ناخودآگاه یعنی جایی از ذهن ما که همه چیز را به صورت ناخودآگاه میگیرد و ذخیره میکند و در مواقعی که حتی فکرش را نمیکنیم از پردازش آن چیزهایی که ذخیره کرده است نتایج بُهت آوری را بر میگرداند. در سطح یک جامعه، کارکرد ضمیر ناخودآگاه بیشتر خود را نشان میدهد. به طوری که مثلاً زمانی که یک اصطلاح بیش از حد در بین اقشار مختلف جامعه استفاده میشود، حتی به رسانهها هم راه پیدا میکند، کم کم جزء لاینفک زندگی روزمرۀ ما خواهد شد و تاثیر خودش را خواهد داشت.
شروع از نقطه صفر
نقطۀ صفر هم شیرین خواهد بود و هم تلخ. همیشه شروع کار جدید آن قدری جذاب است که کارهای قبلی را به کل فراموش کنیم. اما طبیعتاً این شیرینی چندان پایدار نیست و پس از مدتی که از انجام کارهای تکراری خسته شدیم از انگیزۀ کاری ما به شدت کاسته میشود و طعم شیرینی کار افت خواهد کرد. تلخی نقطه صفر کار هم مربوط به سختیاش خواهد شد که از آنجایی که فعلاً در ابتدای کار پر از انگیزه و انرژی هستیم، شاید بتوان از آن صرف نظر کرد.
انتخاب بهترین انتخاب
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که انتخابی را انجام دادید و فکر کردید که بهترین انتخاب را داشتید. اما حقیقت چیز دیگری بوده است! حقیقت این است که شاید بتوان از آن انتخاب بهتر هم داشت. اما به دلیل کمبود اطلاعات از آن آگاه نبودیم. شاید خیلی از وقتها هم به دلیل پافشاری و لجباری خودمان باشد که بهترین انتخاب را بر نمیگزینیم. بالاخره هر چه باشد یک روز متوجه این موضوع خواهیم شد و شاید حسرت آن را بخوریم که چرا تا الان این قدر وقت و انرژیِ خود را هدر دادیم که میتوانستیم بهتر از این منابع استفاده کنیم. بماند اینکه خود همین عدم انتخاب بهترین انتخاب گاهی اوقات درسهای بزرگی را به ما یاد میدهد که اگر داستان را از این زاویه نگاه کنیم، قضیه کمی فرق میکند.