زمانی که خودم با مشکلی مواجه میشوم، تقریباً سعی میکنم خونسریِ خودم را حفظ کنم. اما خیلی از اوقات نمیتوانم و به زمین و زمان بد و بیراه میگویم. اما پس از مدتی که مشکل حل میشود و سرد میشوم، قضیه را به صورت کلیتر که مینگرم، میبینم همین مشکل خود باعث افزایش سطح معلومات و اطلاعات و در نهایت موفقیت در آن کار شده است.
حالا یک مثال عملی میزنم؛ زمانی که همۀ سایتها را روی یک سرور شخصی بردم، با مشکلات زیادی روبرو شدم. حتی سایتها برای مدت زیادی خاموش شده بودند. در آن زمان همۀ اینترنت و کتابهایی که در اختیار داشتم را زیر رو میکردم تا شاید جواب سوالات و مشکلاتم را پیدا کنم. خیلی مطالعه میکردم. شب و روز برایم معنی نداشت. حتی در خواب هم اضطراب داشتم. این رویه حتی برای چند ماه طول کشید. تا اینکه سایتها و سرویسهای آنها به یک تعادل خوبی رسیدند.
اما باز هم مشکلات داشتند که مگر برای رفع آن مشکلات باز دوباره برای دست و پنجه نرم کردن با آنها برخیزم و کاری کنم! وگرنه خودم را با کارهای دیگر مشغول میکردم که هر چند آنها هم مهم بودند، اما از درجه اهمیت کمتری برخوردار بودند.
الان که فکرش را میکنم، آن دورۀ زمانی که بر اثر مشکلات سایتها و سرور فشار زیادی روی من بود، خیلی چیزها یاد گرفتم و پس از آن روی خط کار با سرورهای بیشتر افتادم. مهمتر از همه جسارت انجام کارهای بزرگتر را هم به دست آوردم. خیلیها را میبینم که برای گذاشتن یک ویدیو در وبلاگ شخصیِ خود که هیچ خطری ندارد، میترسند و از انجام این کار هراس دارند! سطح جسارت این گونه افراد بسیار پایین است؛ که میتوان مانع بزرگی برای پیمودن راههای بیشتر و بهتر باشد. این مورد در هر بخش از زندگیِ ما آدمها صدق میکند.
اما هنوز که هنوز است، سرور سایتها همچنان ناقص است و باید زمانی را برای تکمیل آنها بگذارم. ولی چون این مشکلات دارای اولویت نیستند و اصطلاحاً آنها را گذاشتم سر موقع خود انجام دهم، هنوز روی زمین مانده است! این را فهمیدم که فشار مشکلات در حیطههای خاصی از زندگیِ ما نه تنها ضرر ندارد، بلکه خود میتوان باعث پیشرفت انسان گردد. عجب دنیایی است!!