ما آدمها همیشه از هر نظر که بگی، یک جور نیستیم! از نظر روحی، اخلاقی، جسمی و … اوقات مختلف، حالتهای مختلفی رو تجربه میکنیم. اینکه چی شد، موضوع این مقاله به ذهنم رسید که شروع به نوشتن کنم، چند روزی است که احساس میکنم ذهن و حافظم مثل گذشت کار نمیکنه. حتی خیلی از کلمات رو یادم میره! البته این حالت رو زمانهای دیگه هم تجربه کردم. یعنی برای بار اول نیست. ولی خیلی خیلی حالت بدیه!
از این حالت بدم میاد، چون سرعت کارم رو شدیداً کاهش میده. اگر در حالت عادی میتونم به راحتی چند صفحهٔ یک کتاب رو توی مدت محدودی مطالعه کنم، الان با خوندن یک بند از یک صفحه، موضوع اول بند رو یادم میره!
تا الان روی عواملی که باعث ایجاد چنین مشکلاتی میشن خیلی فکر کردم و فکر میکنم پیدا کردن این عوامل، هر چند تعداد محدودی از اونها، خیلی میتونه توی موفقیت شخصی تاثیر بذاره. ولی همیشه باید به یاد داشت که یافتن تمامی عوامل تاثیرگذار روی حالتهای روحی و جسمی آدمی غیر ممکنه. پس حداقل تلاشمون رو باید بکنیم.
اما نکتهٔ مهمتر از همه اینه که، این حالت بد میتونه به ما گوشزد کنه که همیشه همهٔ شرایط ایدهآل نیست و باید تا جایی که میتونیم از شرایط خوب استفاده کنیم و برای بقیهاش تا جایی که میشه خودمون رو تطبیق بدیم. به عبارت دیگه اینکه همیشه در ناز و نعمت باشیم، ممکنه قدر نعمتی که داریم رو ندونیم. گاهی اوقات خوبه که حتی عمدی نعمتهایی که داریم رو برای مدت کوتاهی از خودمون بگیریم، تا بهتر بتونیم از امکانات و شرایطی که داریم استفاده کنیم.
میشه کمکم کنید