باز هم یک دغدغۀ دیگر و نیافتن جایی برای ابراز آن! پس دوباره به سراغ وبلاگم آمدم تا دست به صفحه کلید شده و خودم را خالی کنم. میخواستم راجع به عدم پیشرفت ایران بنویسم که چرا با وجود پشتوانۀ قوی که داریم، اما هنوز نتوانستیم پیشرفت خوبی داشته باشیم! با توجه به اتفاقات کاری که در چند روز اخیر برای من پیش آمد، داستانی را برای شما باز گو میکنم که میتواند در پاسخ به این سوال مفید باشد.
شاید باور کردنی نباشد، اما همین دولت خود باعث عدم پیشرفت اقتصادی کشور میشود. مثلاً فرض کنید شخصی تازه کسب و کاری را راه اندازی کرده است و هنوز به سود خاصی نرسیده است، نامه ای برای او ارسال میشود که پس مالیات ما چه شد؟! این یک مثال است. جوانی که تازه دست به راه اندازی این کسب و کار زده، زمانی که چنین نامهای به دستش میرسد انرژی بسیار بدی دریافت میکند.
تلگرام را ببینید. یک شرکت اسماً روسیهای که البته برای غرب بیشتر کار میکند. این نرم افزار در حال حاضر عمده برنامۀ پیام رسان در بین ایرانیان محسوب میشود. خود دستگاههای دولتی هم برای آن به شدت تبلیغ میکنند. به این دلیل که نرم افزارهای پیام رسان دیگر ارتباطشان با دستگاههای جاسوسی غرب و مخصوصاً اسرائیل محرز شده است. اما باز هم جای سوال دارد که سرویسی که با هزینههای سرسام آور سرور و تجهیزات و نیروی کارمندی در حال ارائۀ خدمات به رایگان و بدون هیچ گونه تبلیغات است، درآمد خود را از کجا میآورد؟ سوالی که هیچ کدام از مسئولین دولتی از خود نمیپرسند!
زمانی خود شرکت همراه اول که یک شرکت دولتی محسوب میشود نرم افزار پیام رسان خود را ارائه کرد که با مقبولیت روبرو نشد. چرا که اصلاً این نرم افزار ایرانی نبود! این گفته خیلی از استفاده کنندگان محدود این نرم افزار بود.
حالا داستان از اینجا آغاز میشود که فرض کنید همین الان چند نفر جوان ایرانی دور هم جمع شوند و هدف تولید یک نرم افزار پیام رسان حرفهای را در سر بپرورانند. کار را شروع کنند و طرح به موفقیت نسبی برسد. زمانی که پیشرفت چنین طرحی برای دولت آشکار شود، اولین اتفاقی که رخ خواهد داد سهم خواهی دولتیها است و فراموش میکنند که تا چند وقت پیش نرم افزاری مثل تلگرام که خدماتش از خارج از کشور بود، حتی با استقبال خود مسئولین مواجه شده بود و آنها هیچ درخواستی از تلگرام نداشتند. حتی از فیلتر کردنش هم وحشت داشتند.
این است که این گروه جوان که خود را روبروی سد بزرگی به نام دولت میبینند کم کم از ادامۀ کار دلسرد شده و دست از کار خود میکشند و خودشان هم میروند و از محصولات خارجی استفاده میکنند. در حال حاضر دولت حمایتی که نمیکند بماند، با این گونه سنگ اندازیها به دنبال ایجاد مانع برای پیشرفت میگردد.