انسان واقعاً موجودی پیچیده است. اگر قادر باشیم حتی اندکی خودمان را بشناسیم، حتماً موفق خواهیم شد و اگر اهل یادگیری باشیم، حتماً به شناخت خود می رسیم. صاحب نظران اعتقادات مختلفی در رابطه با نحوۀ استفاده از زمان در طول عمر انسان دارند. برخی اعتقاد به انجام برنامه ریزی دقیق و عمل دقیق تر به آن را دارند. ولی برخی دیگر انعطاف را هم جزئی از برنامه ریزی قبول می کنند. اما من می خواهم در این رابطه تجربۀ خود را بنویسم.
برچسب: برنامه ریزی زمانی
شروع از نقطه صفر
نقطۀ صفر هم شیرین خواهد بود و هم تلخ. همیشه شروع کار جدید آن قدری جذاب است که کارهای قبلی را به کل فراموش کنیم. اما طبیعتاً این شیرینی چندان پایدار نیست و پس از مدتی که از انجام کارهای تکراری خسته شدیم از انگیزۀ کاری ما به شدت کاسته میشود و طعم شیرینی کار افت خواهد کرد. تلخی نقطه صفر کار هم مربوط به سختیاش خواهد شد که از آنجایی که فعلاً در ابتدای کار پر از انگیزه و انرژی هستیم، شاید بتوان از آن صرف نظر کرد.
انتخاب بهترین انتخاب
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که انتخابی را انجام دادید و فکر کردید که بهترین انتخاب را داشتید. اما حقیقت چیز دیگری بوده است! حقیقت این است که شاید بتوان از آن انتخاب بهتر هم داشت. اما به دلیل کمبود اطلاعات از آن آگاه نبودیم. شاید خیلی از وقتها هم به دلیل پافشاری و لجباری خودمان باشد که بهترین انتخاب را بر نمیگزینیم. بالاخره هر چه باشد یک روز متوجه این موضوع خواهیم شد و شاید حسرت آن را بخوریم که چرا تا الان این قدر وقت و انرژیِ خود را هدر دادیم که میتوانستیم بهتر از این منابع استفاده کنیم. بماند اینکه خود همین عدم انتخاب بهترین انتخاب گاهی اوقات درسهای بزرگی را به ما یاد میدهد که اگر داستان را از این زاویه نگاه کنیم، قضیه کمی فرق میکند.
نباید منتظر فرصت نشست
اینکه فرصتها پلههای ترقیِ ما انسانها هستند، هیچ شکی نیست. اینکه فرصتها معمولاً از کجا میگذرند تا با سد معبر شدن جلوی راه آنها، به نان و نوایی برسیم، کسی نمیداند. تنها فرقی که بین یک آدم موفق با آدم ناموفق وجود دارد این است که آدم موفق قادر به شناسایی و استفاده از فرصتهایی است که دور و بر او وجود دارند. در حالی که آدم نا موفق حتی اگر خودِ فرصت با پای خودش به سمت او بیاید، حتی یک قدم برای رسیدن به آن بر نمیدارند!
خیلی اوقات چشم ها را باید بست!
چشم را خدا برای دیدن به ما عطا کرده است. اما خیلی چیزها هم هستند که نباید دید و نسبت به آنها تذکر هم داده شده. اینکه در برابر چه چیزهایی باید چشم پوشی کرد، بماند. اما یکی از اوقاتی که باید چشم ها را بست، زمانی است که با انبوهی از کارهای جور واجور روبرو میشویم. نمیدانم تا به حال برای شما اتفاق افتاده که کارهای مختلفی پیش رو داشته باشید و نسبت به انجام تمامی آن کارها خوشبین نباشد.